جنگ میان دو قطب تروریستی در سوریه

"شورای ملی سوریه" آلترناتیو دست ساز ارتجاع منطقه و بین المللی
آذر ماجدی

مذاکرات پشت پرده، کنفرانس های متعدد با اسامی پرطمطراق، ملاقات های دیپلماتیک، اجلاس های سازمان ملل همگی در جریان اند تا برای دخالت نظامی در سوریه اجازه حقوقی "جامعه بین المللی" و توجیه عامه پسند افکار عمومی جهانی را کسب کنند. در سوریه عملا یک جنگ داخلی در جریان است. نیروهای نظامی حکومت و آنچه "ارتش آزاد سوریه" نام گرفته است در حال جنگ اند و زندگی را بر مردم سوریه تاریک و سیاه کرده اند. تعداد کشته شدگان یکسال اخیر در سوریه را حدود ۷ هزار نفر اعلام می کنند. مردم برای آزادی، برابری و رفاه بپا خاستند و به خیابان ها آمدند، دولت اسد وحشیانه به مردم حمله ور شد. اما داستان به همین جا ختم نگردید .

آنچه به "بهار عرب" معروف شده است، جنبشی است که مردم شمال آفریقا و خاورمیانه علیه رژیم های مستبد و جنایتکار حاکم براه انداختند. نطفه های این جنبش در دسامبر ۲۰۱۰ در تونس بارز شد. پس از آن کشور پس از کشور به یک آتشفشان گسترده توده ای بدل شد؛ مردمی که از اختناق، گرسنگی، فقر و فلاکت، زندان و شکنجه، بی عدالتی و فساد حکومتی، تبعیض و نابرابری جانشان به لب رسیده بود، به میدان آمدند تا خواست و اراده خود را متحقق کنند. خواست آزادی از هر گوشه ای بگوش می رسید. پس از قهرمانی های تحسین انگیز، طی یکسال اخیر ۴ دیکتاتور جنایتکار ساقط شدند. اما آیا مردم این کشورها، یعنی تونس، مصر، لیبی و یمن به خواست هایشان دست یافتند؟

یک نه بزرگ پاسخ این سوال است. خیزش عظیم توده ای دنیا را شوکه کرد. دولتهای غربی بهمراه حاکمین داخلی ابتدا دچار شوک الکتریکی شدند، اما سریعا نیروهای خویش را جمع کردند تا مانع پیشروی این جنبش ها تا نقطه پیروزی شوند. آرشیتکت ها و طراحان توطئه دست بکار شدند. باید این خیزش عظیم که میرفت کل منطقه را زیر و رو کند، متوقف و منحرف می شد. بهر قیمتی باید پیشروی و رادیکالیزه شدن جنبش مردم برای آزادی سد می شد. ملاقات ها و مذاکرات، سفرهای دیپلماتیک و رسانه های کاسه لیس سازمان یافتند تا مانع شکل گیری یک انقلاب واقعی در منطقه شوند .

برای هر کشوری فراخور قدرت نفوذ و شرایط ویژه آن، نقشه های متفاوتی ریخته شد. در مصر و تونس راس حکومت ها را ساقط کردند؛ اما کلیت نظام دست نخورده باقی ماند. در مصر نظامیان بشکل رسمی قدرت را بدست گرفتند و همان کشتار را ادامه دادند؛ در تونس همان حکومت سابق قدرت را بدست گرفت و تنها پس از مبارزات طولانی مردم، برخی چهره های سابق را برکنار کردند. در این دو کشور، در حالیکه مخالفین رادیکال، چپ و کمونیست و کارگری شدیدا سرکوب می شدند، اسلامیست ها را با سلام و صلوات بجلوی صحنه آوردند. در تونس رهبر تبعیدی حزب اسلامیست را بدنبال تبلیغات گسترده به تونس بازگرداندند. انتخابات در هر دو کشور اکثریت را نصیب اسلامیست ها کرد؛ اسلامیست هایی که با صفت "اسلام معتدل" بزک شده اند و الگوی ترکیه را نوید می دهند !

در لیبی که قدرت چنین مانیپولاسیونی را نداشتند، با کمک دولتهای ارتجاعی منطقه تحت نام "شورای همکاری خلیج" یک آلترناتیو ساختند؛ شورای موقت لیبی که مرکب از افراد بالای رژیم قذافی، مامورین سازمان سیا (بطور مثال شخصی بنام هیفتر که از آمریکا به لیبی اعزام شد و یکی از رهبران شورای موقت لیبی است) و اسلامیست ها و روسای عشایر ساخته شد؛ سلاح در اختیار این شورای ساخته و پرداخته تروریسم دولتی گذاشته شد و خیلی سریع، خیزش مردم در لیبی تبدیل به یک جنگ داخلی شد. آنگاه به این بهانه ناتو مداخله نظامی خویش را آغاز کرد و این آلترناتیو ارتجاعی کپک زده را بر سر مردم خراب کرد. قربانیان این توطئه غرب، حکومت های قرون وسطایی منطقه، بویژه عربستان سعودی و قطر، با همکاری ترکیه، مردم عادی و زحمتکش لیبی بودند و هستند. جنبش مردم برای آزادی و خلاصی از دیکتاتوری خونین قذافی وسط راه سقط شد، ربوده شد و با تردستی خاصی عملا در نطفه خفه شد .

در یمن شرایط بسیار متفاوت بود. جنبش مردم با کشورهای دیگر تفاوت های فاحش داشت. پس از یکسال مبارزه، درگیری و کشتار، صالح کنار رفت و معاونش قدرت را بدست گرفت. این را بعنوان "پیروزی انقلاب" به مردم قالب کردند. در این میان غرب از حیله های سیاسی - تبليغاتی خویش هم استفاده کرد؛ اعطای جایزه نوبل به یکی از زنان فعال، مانند شیرین عبادی، یکی از ترفندهای تروریسم دولتی بود .

مورد سوریه اما بنظر پیچیده تر می نماید. ارتجاع منطقه و بین المللی که در آلترناتیو سازی تبحر خاصی یافته اند، در مورد سوریه پروسه آلترناتیو سازی را سریعا آغاز کردند. در ۲۳ اوت ۲۰۱۱ در شهر استانبول، ترکیه، جریانی تحت عنوان "شورای ملی سوریه" اعلام موجودیت کرد. سخنگوی این جریان اعلام کرد که شورا متشکل از ۱۱۵ تا ۱۲۰ نفر از کلیه سازمان های اپوزیسیون سوریه خواهد بود. هویت بخش وسیعی از این افراد هنوز نامعلوم است. این جریان خود را نماینده مردم سوریه می خواند. در ماههای اخیر تلاشهای بسیاری از جانب شورای همکاری خلیج، لیگ عرب و دولتهای غربی بعمل آمده است تا سازمان ملل با دخالت نظامی موافقت کند. اما وتوی روسیه و چین در شورای امنیت تاکنون مانع شده است. لیکن این مساله مانع ارسال اسلحه از جانب عربستان سعودی، قطر و عراق به "ارتش آزاد سوریه" نشده است .

در آلترناتیو سازی در منطقه شورای همکاری خلیج نقش "مبتکر و طراح" بخود گرفته است. دولتهای غربی در راس آن آمریکا بیشتر نقش پشت پرده ایفاء می کنند. بدنبال وتو روسیه و چین، آمریکا و فرانسه ایده تشکیل ائتلافی تحت نام "دوستان سوریه" را مطرح کردند. لیگ عرب با پشتیبانی ویژه عربستان سعودی و قطر از این ایده حمایت کردند. در ۲۴ فوریه قطر کنفرانسی با عنوان "دوستان سوریه" برگزار کرد. در این کنفرانس "شورای ملی سوریه" بعنوان نماینده مردم بیانیه ای به کنفرانس ارائه داد . تلاش برای دخالت نظامی در سوریه کماکان با قاطعیت توسط دولتهای غربی و لیگ عرب و ترکیه به پیش می رود. اما در سوریه فی الحال یک جنگ داخلی در جریان است که قربانیان آن مردم عادی سوریه هستند که علیه سرکوب و اختناق، فقر و نابرابری به اعتراض دست زدند .

جا دارد به نقش رسانه ها در این میان نیز اشاره شود. رسانه های بین المللی که از سیاست دولتهای متبوع خود پیروی می کنند، در ساختن افکار عمومی برای مهیا کردن فضای جنگی چه در لیبی و چه اکنون در سوریه نقش مهمی ایفاء می کنند. در این میان نقش تلویزیون الجزیره عربی و انگلیسی بسیار گویا و تعیین کننده بوده است. حمایت کامل از دخالت نظامی ناتو در لیبی و اکنون از دخالت نظامی در سوریه و از آلترناتیوهای ساخته و پرداخته ارتجاعی بعنوان یک سیاست امیر قطر توسط این تلویزیون تبلیغ می شود. بیخود نیست که در ماه گذشته در مراسمی در انگلستان تلویزیون انگلیسی زبان الجزیره جایزه بهترین رسانه در خبر رسانی از منطقه را نصیب خود کرد .

دو قطب تروریستی، تروریسم دولتی و اسلامی بشدت برای خفه کردن خیزش مردم منطقه برای آزادی و برابری و رفاه در تکاپو هستند. توطئه ها و دسیسه های مختلفی در پشت درهای بسته در جریان است. طی یکسال اخیر میلیون ها انسان در این خطه به اعتراض بلند شده اند؛ هزاران نفر جان باخته اند؛ هزاران نفر اسیر و شکنجه شده اند؛ دولتهای حاکم که حاکمیت خود را لرزان و در حال فرو ریختن می بینند وحشیانه به مردم معترض حمله ور می شوند. از آنسوی کل ارتجاع منطقه و بین المللی برای خاموش کردن آتشفشان آزادیخواهی در حال شکل دادن به آلترناتیوهای ارتجاعی هستند. جنگ میان مردم و ارتجاع هنوز خاتمه نیافته است .

همانگونه که ارتجاع بین المللی دست در دست هم برای سرکوب و خفه کردن صدای مردم دست از هیچ جنایت و توطئه ای فرو گذار نمی کند؛ بشریت آزادیخواه و انسان دوست نیز باید در همبستگی از مبارزات مردم برای آزادی، برابری و رفاه بپاخیزد. باید از مبارزات مردم قاطعانه پشتیبانی کرد؛ باید توطئه های ارتجاعی علیه مردم را افشاء و محکوم نمود. باید کوشید دست این نیروهای ارتجاعی را از مبارزات مردم کوتاه کرد. مردم باید بتوانند در تشکلات خود متشکل شوند و علیه نظام موجود مبارزات خود را به پیش برند. نباید اجازه دهیم که سرنوشت لیبی را به مردم سوریه حقنه کنند. حکومت اسد و آلترناتیو دست ساز تروریسم دولتی هر دو محکوم اند و باید ساقط شوند .

در سوریه جنگ میان دو قطب تروریستی از مردم قربانی می گیرد؛ دولت اسد با حمایت رژیم اسلامی ایران با نیروی ارتجاعی دست ساز تروریسم دولتی که به سلاح های عربستان سعودی، قطر و عراق مجهز شده است، در حال جنگند. دولتهای غربی می کوشند این جنگ را بنفع تروریسم دولتی فیصله دهند. نقش ما دخالت فعال سیاسی برای پشتیبانی از مبارزات آزادیخواهانه مردم سوریه علیه هر دو قطب تروریستی است . *